Angel – فرشته
عزیزم، تو خیلی شبیهِ فرشتهها هستی، مخصوصاً فرشتهی مرگ!
عزیزم، تو خیلی شبیهِ فرشتهها هستی، مخصوصاً فرشتهی مرگ!
بیش از هزاران مرتبه یادم رفته که «من از خدا طلبکار نیستم»
این پسره پشت دره
اون یکی پشت پنجره
با چشمک و یه دسته گل
می خواد بگه دوسِت داره
میس کالِ تو نگاه نکن
اینجوری خیلی بهتره
دونه به دونه بشماری
تا خودِ شب وقت می گیره
محل نمی دی بهشون
گفتی که گم شن همشون
میگی همه مزاحم و
از یه قماشن ولشون
[نمایش ادامه مطلب ... Read more]
اینکه تصور کنی کاملاً منطقی هستی، اصلاً منطقی نیست!
«مقصد» یک اتفاق و «مسیرِ سفر» ۹۹۹ اتفاقه.
«دنیا» جایی بینِ بهشت و جهنمه.
وقتی املاء کلمات «غُلُمبه ثلُمبه» رو نمیدونی مجبور نیستی واسه نمایش لفظ قلمت از اونها استفاده کنی!
دیکتاتوری با قدرت عجین شده و سوا کردن اون کارِ هر کسی نیست.
امید، انتظارِ زیرِ صد درصد؛ و انتظار، امیدِ صد در صده.
با کوچک کردن دیگران بزرگ نمیشی؛ کوچکتر میشی.
سربالایی «دیر» و سرپایینی «زود» سپری میشه. واسه همینه که لحظات خوب زیاد به چشم نمیان.
ثواب کردم و بدجوری کباب شدم! اما لذت میبرم؛ چون احساس میکنم هرچه قدر کبابش بیشتر باشه ثوابش هم.
تمامِ اتفاقاتِ قابلِ احساسِ روزگار برای اینه که تو به تفکر وادار شی.
برای کسی که توی این دنیا مسئولیتش رو به نحو احسن انجام داده و وارد بهشت شده جشن باید گرفت یا عزا؟!
گریههای شبونهی تو به خاطر تنهاییهات بیدلیل نبود؛ آخه یکی قراره عاشق اون چشمای غمگینت بشه… همونی که تو هم عاشقش میشی!
«جسم» متعلق به «دنیا» و «از خود گذشتگی» بالاترین «از دنیا گذشتگی» هستش.
گاهی شبیه به مرغ عشقی میشم که به راحتی میتونه با هر مرغ عشق دیگهای جفت خورده بشه!
«صراط مستقیم» یه راه هموار و مستقیم و بی دردسه؛ و در عین حال یه راه سربالایی پر از پیچ و خم و چاله چوله؛ به همراه طوفان و رعد و برقهای ترسناک و هوای سرد و طاقت فرساست!
اگه تو لذت و شادی به «اختیار» به یاد خدا نباشم؛ مطمئنن تو درد و غم به «اجبار» یاد خدا میافتم!
ضعف ایمان کاملاً بی معنیه؛ ایمان یا هست یا نیست.
«اتفاق» زمانی میافته که «انتظار» نداریم.
انتقادِ بدون پیشنهاد کارِ آدمای سبک مغزِ ایراد گیره.
گاهی برای راهنمایی دیگران نسخههایی رو براشون میپیچم که خودم بیشتر به اون نیاز دارم!
دو روز مهم اما رنگباخته تو زندگی من وجود داره؛ یکی روز تولدم و دیگری اولین روز سال.
مجبور شو قبل از اینکه مجبور شی!
قبل از «خوب» بودن میبایست «انسان» بود و قبل از «مسلمان» شدن، «خوب».
چیزای خوبتر، دیرتر به دست میان.
چیزای خیلی خوب؛ خیلی دیر نصیب آدمای صبور میشه.
آدمای «صبور» خوب هستن.
چیزای خوب، «دیر» نصیب آدمای خوب میشه.
بعضیها زیر سایهی «درخت دنیا» از میوههاش لذت میبرن و بعضیها زیر چتر آفتاب؛ از اون پلی به بهشت میسازن.
هر چه قدر که ترس تو از خدا بیشتر بشه؛ از چیزای دیگه کمتر میشه.
همیشه به چیزی که معتقدی عملاً ایمان داشته باش و هرگز شک نکن؛ چون در نهایت چرخ روزگار طبق ایمان تو میچرخه.